سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف خودم

شنبه 85 آذر 25 ساعت 11:29 صبح

چند روز بود نیامدم تا اینکه امروز اومدم

اومدم تا دردو دلم رو بهتون بگم

راستش ما توی شهریور بود رفتیم جاتون خالی کربلا اما نمی دونم چرا کربلا بهم خوش نگذشت نمی خوام بگم بد بود ها اما کربلا اونجوری که می خواستم نبود اما عوضش نجف که دلم رو برده بود خیلی خوش گذشت خیلی خیلی...

هیچ جا مثل نجف نبود انگار مال اونجا بودم احساس غریبی نمی کردم خیلی باحال بوداصلا انگار اومدم تو شهر خودم اینجوری

امیدوارم که همتون یه سفر به کربلا و نجف برید

 4 روز کربلا بودیم 2 روز کاظمین بودیم چون امنیت نبود و بقیه اش هم نجف کلاً تقریبا یک ماه ما اونجا بودیم

من خودم رو میگم تقریبا بیشتر اوقات حرم بودم و بعضی روز ها هم پدرم چون مال خود نجف بود ما رو می برد می گرداند و نجف را به من نشون می داد البته خودم هم تنهایی بعضی وقتها میرفتم می گشتم نجف رو اما چون امنیت نبود زیاد هم نمیتونستیم  خلاصه هر چی بگم کم گفتم

اینم چند تا عکس از حرم ملکوتی امیر المومنین علی بن ابیطالب امیدوارم خوشتون بیاد.

 


نوشته شده توسط : محب علی

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

در کنار بی بی و یه داستان
[عناوین آرشیوشده]